قبل تر ها،زمانی که اینقدر برای خودم ارزش قائل بودم که خودم و بقیه را چیزی بیشتر از کیسه گوشت های پراز خون و کثافت میدیدم ،حول مدتی که هنوز دنیا برایم اینقدر مسخره و احمقانه نشده بود که دست راستم را برای هرچیز و هر کلمه ی موجود و ناموجود بالا ببرم و انگشت وسطم را حواله شان کنم ، بودیست،چاکرا و لوتوس های نشانه اش که با ازادی قلم بر صفحه کاغذ ایستاده بودند و روح شرقی درونشان میرقصید ،همه و همه احاطه ام کرده بود .وقتی دنیای سیذارتا* و راهبان تبتی را متصور میشدم کانزاس در جمجمه ام dust on the wind را زمزمه میکرد.

 اگر بگویم ماتحتم را برای رسیدن به روحگرایی  و حداقل دو کالبد از هفت کالبد کذایی اش جر ندادم دروغ است

بودا اخرین انسان است.

ازاد ترین و غنی ترین انسان.

ولی در هر صورت مراقبه برای من مثل این بود که از سلین بخواهی زبان درازش را در کام نگه دارد و حرف نزند، همان قدر سخت ،همان قدر عوض کننده ی شخصیت.

من باختم!انقدر قوی نبودم که بتوانم تحمل کنم ،زیر بار عنوان صلح طلب بودن و منع خشونت له شدم پس انکار هم نمیکنم، من شخصی نیستم که بتوانم بگویم نه به خشونت !

اصلا چرا خشونت نباشد؟چرا از میان تمایلات حیوانی این مورد همیشه باید به شدت سرکوب شود؟!

+ان تصویر دقیقا خود من است:)))تصورم این است که در چنین موقعیتی من هم همچنین پلاکاردی نیاز دارم:)))



*بودا به معنای 《فرد هوشیار و آگاه 》،《فرد روشن 》لقب سیذارتا است


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

به سوی ماورای قدرت کاربرد فناوری اطلاعات و ارتباطات در آموزش و پرورش عایق صوتی Michelle ویستا طرح اخبار جامع •°¯`•. ♥ MuBe ♥ .•´¯°• Megan نوین سلامت دل نوشته های من