صدای سوت در گوشش می شکند

سوت،سوت و بازهم سوت.

به یاد میاورد،همه چیز را.

قدم هایش سست میشود.

لگدی به دیوار اتاقی میزند که هیچ دری ندارد ،ناخن شصت پایش از وسط میشکند خونریزی بدی دارد.در حالی که کف اتاق پخش شده و سر کوچکش را در دست میفشارد فریاد میکشد،فریاد می کشد،فریاد میکشد

یک اسب از میان اتاق شیهه کشان میگذرد.

بدون سوار.

ان بغض متعفن و در گلو پلاسیده اش را در خفا بالا می اورد.

ناخن هایش را در گوشت دیوار فرو کرده و فریاد میکشد.

دیوار کش می اورد

حالا دیوار روبه رو اش تبدیل به جاده ی جنگلی شده است.

یک هزار تو

پاهای کثافتش را به هزار تو وارد میکند.

ضجه های  پرکینه ادم های سلاخی شده بدرقه اش میکند.

صدای سوت دوباره شروع شده است!


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

دانلود آهنگ جدید ایرانی سایت اصلی رادیو جوان در ایران خواندنیهای بهبودی Erica انتخاب و شناسایی کالاهای ارگانیک اراک سوله Mashhad-Ahwaz فروشگاه اینترنتی زیرکوهی گیم تاژ Inbal